سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیای اطلاعات علمی
هر کس را سر انجامى است ، شیرین و یا تلخکامى است . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   میلاد محمود آروین رضائ الان اختر  

دوشنبه 87 بهمن 21  4:51 عصر

خواجه عبدالله انصاری













ابو اسماعیل عبدالله پسر
ابومنصور محمد انصاری هروی غروب روز جمعه دوم شعبان 396 هـ.ق در کهندز
هرات از مادری که اهل بلخ بود تولد یافت. خانواده‏اش نسب به ابوایوب خالد
بن یزید انصاری (وفات: 5 هـ.ق) صحابی معروف می‏رسانید. این ابوایوب همان
کسی است که رسو ل اکرم (ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه در خانه‏آش فرود
آمد و به همین مناسبت میزبان خوشبخت را صاحب رحل خواندند.


عبدالله
که فرزند محبوب خانواده بود، از همان سالهای کودکی از استادان فن، علم
حدیث و تفسیر آموخت. از جمله استادانش یحیی بن عمار شیبانی را نام
برده‏اند که از شیراز به هرات آمده و به تعلیم و تدریس مشغول بود و سعی
داشت که سنت عرفا را با شریعت تطبیق دهد و این راه و روش در مشرب شاگردش
نیز اثری پایدار به جا گذاشت. بنا بر مشهور در همان سنین، به یمن حافظه
قوی جلب نظر کرد و در کسب مقدمات و حفظ قرآن و اشعار عربی امتیازی یافت.


هر
چند استادانش شافعی مذهب بودند دیری نگذشت که مذهب حنبلی اختیار کرد. به
سال 417 هـ.ق در 21 سالگی برای تکمیل تحصیلات به نیشابور رفت. سپس به طوس
و بسطام سفر کرد و به سماع و ضبط حدیث همت گماشت. در سال 423 هـ.ق عازم
سفر حج شد و بر سر راه مکه در بغداد توقف کرد تا مجلس درس ابومحمد خلال
بغدادی (وفات: 439 هـ .ق) را درک کند. در بازگشت از سفر حج به زیارت
ابوالحسن خرقانی (وفات: 425 هـ.ق) صوفی نامور نایل شد. این ملاقات در وی
سخت مؤثر افتاد و ذوق عرفانی او را که به برکت تلقین پدر در وجودش جوانه
زده بود به بار آورد. از دیگر مشایخ صوفیه عصر خود مانند شیخ ابوسعید
ابوخیر نیز درک فیض کرد.


سرانجام به
زادگاه خود بازگشت و در آنجا مقیم شد و تعلیم مریدان مشغول گردید. در
روزگاری که امام الحرمین، فقیه شافعی مشهور، در نظامیه نیشابور فقه شافعی
و کلام اشعری درس می‏داد با علم کلام مخالفت ورزید و درذم آن، کتاب نوشت.
به همین سبب چند بار تهدید به قتل شد و حتی به فرمان خواجه نظام الملک از
آن شهر تبعید گردید. وزیر پرکفایت سلجوقیان هرچند به پاس تقوا و دانش
پیرهرات، حفظ حرمت وی می‏کرد و او را از تعرض معاندان مصون می‏داشت، اجازه
نمی‏داد بر اثر وجود وی در شهر آتش فتنه برانگیخته شود.


خواجه
عبدالله که شیخ الاسلام لقب گرفته و مریدان بسیاری در هرات به هم زده بود
در پایان عمر نابینا گردید. وی صبح روز جمعه 22 ذی الحجه سال 481 هـ.ق به
سن 85 سالگی در گذشت و در گازرگاه (ده کیلومتری هرات) به خاک سپرده شد.
آرامگاهش در همان محل برجاست.


مشرب فکری

در
قرن چهارم و پنجم هجری، خراسان کانون علم و تصوف اسلامی بود و شیوخ صوفی
از بلاد عراق عرب و ماوراءالنهر به شهرهای پررونق آن روی می‏آوردند و از
کتابخانه‏های مهم آنها که از کتابهای علمی و عرفانی پر بود استفاده
می‏کردند. در این مکتب، صوفیان بزرگی چون ابونصر سراج (وفات: 378 هـ.ق)
نویسنده کتاب اللمع فی التصوف، ابوبکر محمد کلاباذی (وفات:380 هـ.ق) صاحب
کتاب التعرف، ابوعبدالرحمن سلمی (325 ـ 412 هـ.ق) مؤلف طبقات الصوفیه، و
امام ابوالقاسم قشیری (376 ـ465 هـ.ق) مؤلف رساله القشریه درخشنده بودند و
هر یک به سهم خود گنجینه عرفان اسلامی را غنی تر ساخته بودند. اساس مکتب
تصوف خراسان که شهر پررونق و جو علمی نیشابور کانون مهم آن شده بود، جمع
شریعت و طریقت و مبارزه با انحراف و بدعت بود؛ حتی ابونصرسراج و شاگردش
سلمی و شاگرد او قشیری مدرسه‏های خاصی به همین منظور در آن شهر بنیاد
نهاده بودند. این مکتب به ویژه بر نقل اقوال مشایخ تکیه داشت. خواجه
عبدالله انصاری در همین مکتب پرورش یافته و به مبادی و اصول آن وفادار
مانده بود.
خدمت مهم پیرهرات به مکتب عرفانی
خراسان این شد که منازل طریقت و مقامات سلوک عرفانی را مدون ساخت و در
درجه بندی مقامات ترتیب تازه‏ای آورد و در این ترتیب بر کیفیات باطنی و
اشراقی انحصار نکرد بلکه اخلاق و آداب زندگی متعارف را نیز دخالت داد تا
هر فرد صوفی، در عین حفظ پیوند با زندگی، سیر معنوی داشته باشد و طریقت را
با شریعت همراه سازد

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ