سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیای اطلاعات علمی
کسی که مردم را دست می اندازد، نباید [امام صادق علیه السلام]

نوشته شده توسط:   میلاد محمود آروین رضائ الان اختر  

جمعه 87 مرداد 18  7:37 عصر
                                  اولین انفجاراتمی جهان

در 16 جولای سال 1945 در پایگاه آلموگردو واقع در صحرای لس آلاموس ایالت نیو مکزیکو ژنرال*ها و افسران پروژه منهاتان برای انجام آزمایش اولین بمب اتمی گرد هم آمدند. بمبی که به گفته یکی از افسران مسئول آزمایش اگر از 100 درصد قابلیت آن استفاده شود می*تواندکره زمین را به دو نیمه تقسیَم کرده و آن را نابود کند.
آزمایش پس از پنج سال تلاش شبانه روزی در حضور یکصد نفر انجام شد و بمب، سکوی فولادی پرتاب را آب کرد، شنهای صحرای لس آلاموس را به شکل شیشه درآورد و کوهی از تل و خاکستر شبیه قارچ را به آسمان فرستاد. قدرت انفجار این بمب 67 میلیون بار بیشتر از دینامیت و معادل بیست هزار تن ماده منفجره تی ان تی بود. در میان کسانی که شاهد انفجار بودند چهره رابرت اوپنهایمر فیزیکدان یهودی، طراح و کاشف بمب اتم از همه شادتر به نظر می*رسید. گفته می*شود که با کشف بمب اتم توسط او نازی*ها دست از جنگ کشیده و شکست را قبول کردند. اوپنهایمر چند هفته بعد از انفجار اتمی به ژاپن سفر کرد و وقتی نتایج انفجار را دید آن را بسیار اسفبار توصیف کرد. او سالها بعد از لحظه انفجار با جمله معروف خود «حالا من مرگ می*شوم، نابود کننده جهان» یاد کرد. او بعدها رئیس دانشگاه پرینستون شد و در 18 فوریه 1967 به علت سرطان درگذشت.
جنگ جهانی دوم در 19 جولای 1945 در جبهه اروپا با شکست آلمان نازی به پایان رسید، اما جنگ در آن سوی اقیانوس آرام، در ژاپن همچنان ادامه داشت. پایگاه پرل هاربر در هاوایی در 5 سال گذشته همواره مورد هجوم ژاپنی*ها بود و جنگ تن به تن سربازان دو طرف در جزایر کوچکتر ژاپن همچنان ادامه داشت. سرزمین اصلی ژاپن دست نخورده باقیمانده بود و پرتاب بمب*های آتش*زا بر روی شهرهای کوچکتر سبب تسلیم ژاپن نمی*شد. بیش از یک میلیون نفر از ارتش متفقین در میدان نبرد کشته شده بودند و آمریکا برای خاتمه جنگ چاره*ای بجز انجام یک حمله سراسری نداشت.
سوزوکی نخست وزیر و توگو وزیر امور خارجه ژاپن آماده مصالحه و شروع گفتگوهای صلح با آمریکا بودند، اما ژنرال کوروچیکو انامی وزیر دفاع سرسختانه با خاتمه جنگ مخالفت می*کرد و تصمیم داشت با کمک نیروهای مردمی که هیروهیتو امپراتور ژاپن را در حد خدای خود ستایش می*کردند در یک جنگ نهایی آمریکائیان را شکست دهد.
در هیروشیما مانند شهرهای دیگر ژاپن مردم خود را برای آخرین جنگ آماده می*کردند و مقامات ارتش ژاپن امیدوار بودند تا از نیروی عشق و علاقه مردم به امپراتور و کشته شدن در راه او استفاده کنند. هیروشیما به یک شهر نظامی تبدیل شده بود. سربازان یاد می*گرفتند چگونه با بستن بمب خود را زیر تانکهای آمریکایی منفجر کنند. حتی دختران دانش آموز هم با نیزه*هایی که از چوب نیزارهای شهر ساخته شده بود فنون نظامی را فرا می*گرفتند تا در مقابل حمله دشمن مقاومت کنند.
بمب اتم در آمریکا آزمایش شده بود و تنها کسی که می*توانست اجازه پرتاب آن را بدهد هری ترومن رئیس جمهور آمریکا بود. او روز 16 جولای 1945 برای شرکت در کنفرانس پوتسدام وارد برلین شد و در زمانی که در استراحتگاه خود منتظر شروع این کنفرانس بود خبر آزمایش موفقیت آمیز بمب اتم در صحرای نیومکزیکو را به او دادند و او با خوشحالی و غرور متن تلگراف را برای دیگر اعضای کنفرانس خواند. پس از تصمیم گیری، نیروهای متفقین در اعلامیه پوتسدام در 26 جولای یکبار دیگر به ژاپن هشدار دادند اگر دست از جنگ برندارد و بدون قید و شرط تسلیم نشود با ویرانی کشور روبرو خواهد شد. در این اعلامیه در مورد حمله با بمب اتمی اخطاری به ژاپن داده نشده بود، زیرا تمام اعضای شرکت کننده در کنفرانس با به کارگیری بمب و یا هجوم سراسری به ژاپن به توافق رسیده بودند.
کمی بعد ترومن تصمیم گرفت اخطار تسلیم بدون قید و شرط را که شامل تسلیم امپراتور ژاپن هم می*شد به تسلیم بدون قید و شرط ارتش ژاپن تغییر دهد تا شاید پیشنهاد بقای سلطنت امپراتور کابینه جنگی ژاپن را وادار به خاتمه جنگ کند. این پیشنهاد از طریق رادیو به مردم ژاپن فرستاده شد. سوزوکی نخست وزیر ژاپن تغییر موضع آمریکا را نشانه ضعف نیروهای ارتش آمریکا در مقابل نیروهای ژاپنی قلمداد کرد و جوابی برای آنها نفرستاد و از قبول بیانیه پوتسدام با گفتن کلمه موکوساتسو Mokusatsu که در زبان ژاپنی «حقیر کردن طرف مقابل با سکوت» تعبیر می*شود سر باز زد. عدم دریافت پاسخ از دولت ژاپن سبب شد تا پرتاب بمب اتم به ژاپن غیر قابل اجتناب شود.
بمب اتم دو ساعت پس از آزمایش در صحرای نیومکزیکو توسط کشتی جنگی ایندیانا پولیس برای یک سفر 10 روزه در اقیانوس آرام از سانفرانسیسکو به سمت جزیره تینیان در فاصله یک پرواز 6 ساعته از ژاپن به حرکت در آمد. فرودگاه جزیره تینیان با 4 باند فرود و 500 هواپیمای بمب افکن بی 29 از نوع سوپر فورتس بزرگترین پایگاه هوایی جهان، محل استقرار گروه چند ماموریتی 509 و مسئول پرتاب بمب اتمی در هیروشیما بود. فرمانده گروه 509 را سرهنگ 29 ساله پال تیبتز بر عهده داشت. گروه پروازی رها کردن بمب در هیروشیما علاوه بر پال تیبتز از تام فرابی کمک خلبان و تئودور داچ ونکرک ناوبر و مسئول پرتاب بمب تشکیل می*شد. از میان شهرهایی که از بمب*های آمریکایی جان سالم بدر برده بودند هیروشیما انتخاب شد. هیروشیما با وجود مرکز ارتش دوم ژاپن با 43000 نظامی مستقر در آن نقش اساسی در جنگ با آمریکائیان داشت. بیشتر شهرهای ژاپن به نحوی مورد اصابت بمب*های آتش*زای آمریکایی قرار گرفته بودند و هیروشیما هر لحظه در انتظار حمله هوایی بود، اما هیچ کس دلیل تاخیر حمله به هیروشیما را نمی*دانست. آمریکا تصمیم گرفته بود شهر بزرگ 255 هزار نفری هیروشیما را به همراه ساکنانش با بمب اتم نابود کند.
در بعد از ظهر روز 4 آگوست 1945 پال تیبتز خدمه پروازی خود را فرا خواند و به آنان اطلاع داد که ماموریت جنگی به روز بعد پس از صاف شدن آسمان هیروشیما موکول شده است. سپس به آنان گفت در نتیجه انفجار حرارت ناشی از انفجار به چندین میلیون درجه سانتیگراد خواهد رسید و هر چه در محدوده 3 مایلی قرار داشته باشد به خاک و خاکستر تبدیل شده، نوری روشن تر از خورشید ایجاد کرده و تلی از خاکستر انسان و ساختمان را به ارتفاع 30 تا 60 هزار پایی خواهد فرستاد.
صبح روز بعد سربازان آمریکایی بمب را به هواپیمای بمب افکن بی 29 حمل کردند. این بمب قرار بود با انفجار باروت دو محفظه اورانیوم را به همدیگر وصل کرده تا واکنش اتمی ایجاد کند. پال تیبتز خلبان فرمانده هواپیمای حامل بمب تصمیم گرفت بر اساس یک سنت قدیمی که در میان خلبانان رواج دارد نام مادرش انولا گی Enola Gay را بر روی بدنه هواپیما حک کند.
در حمله هوایی مجموعاً 3 هواپیما شرکت داشتند. قبل از پرواز به تمام شرکت کنندگان در حمله قرصهای خودکشی داده شد. هواپیمای پال تیبتز بر روی باند پرواز فرودگاه پایگاه هوایی جزیره تینیان به غرش درآمد. بمب به تنهایی بیش از 4 تن وزن داشت. تمام سرنشینان هواپیما با نگرانی در انتظار بلند شدن هواپیما بودند. بمب افکن بی 29 در آخر باند از زمین بلند شد. 15 دقیقه پس از ترک پایگاه هوایی مهندس پرواز قطعات حساس بمب را مونتاژ کرد. دو ساعت پس از پرواز یکی از 3 هواپیماهای همراه شروع به فیلمبرداری کرد. 3 ساعت بعد در ارتفاع 9000 پایی خورشید طلوع کرد و روز رسید. آخرین مرحله آماده سازی بمب تعویض کلید اتصال ماشه رها کننده از سبز به قرمز بود. هواپیما اکنون در ارتفاع 30 هزار پایی پرواز می*کرد. هواپیمای مسئول گزارش وضعیت هوا به سمت هیروشیما اوج گرفت. با دیده شدن هواپیمای هواشناسی آژیر خطر حمله هوایی در شهر به صدا در آمد و مردم با شتاب به سمت پناهگاههای زیر زمینی هجوم بردند. هواپیمای حامل بمب در دوردست دیده می*شد. هواپیمای هواشناسی آسمان هیروشیما را ترک کرد و مردم با شنیدن آژیر خاتمه حمله هوایی از پناهگاهها خارج شدند.
برای بیشتر ساکنان هیروشیما روز 6 آگوست 1945 یک روز عادی و بدون ماجرا به نظر می*رسید. آنها مانند روزهای دیگر در انتظار شنیدن مجدد آژیر خطر حمله هوایی به کارهای عادی خود مشغول بودند. ساعت 8 صبح بود و در آسمان هیچ ابری دیده نمی*شد. هواپیمای حامل بمب بدون هیچ مقاومتی وارد آسمان هیروشیما شد. مردم می*دانستند این هواپیما متعلق به آمریکا است چون هیچ هواپیمای ژاپنی نمی*توانست در آن ارتفاع پرواز کند. خدمه پرواز 15 دقیقه بعد از ساعت 8 دریچه پرتاب را باز کردند. بمب محتوی 9700 پوند اورانیوم 235 موسوم به پسر کوچک Little Boy در ارتفاع 548 متری از هواپیما جدا شد و بلافاصله هواپیما با چرخش 180 درجه آسمان هیروشیما را ترک کرد. 43 ثانیه پس از جدا شدن بمب صدای انفجاری عظیم به گوش رسید و اولین بمب اتمی به جای مقصد اصلی پل آیوئی با اختلاف 250 متر به بیمارستان دکتر شیما اصابت کرد. قدرت انفجار به قدری بود که از فاصله* 9 کیلومتری ده برابر نورانی*تر از خورشید دیده می*شد. انفجار بمب در چند مرحله انجام شد. ابتدا نوری خیره کننده با عرض 300 متر بر چشمان مردم نشست و در آنی پوست آنها را سوزاند. حرارت اولیه انفجار بمب 4 هزار درجه سانتیگراد بود و در یک آن تمام کسانی را که در محدوده آتش قرار داشتند به بخار و ذغال تبدیل کرد. همزمان اشعه مادون قرمز و اشعه گاما در فضا پخش شد و در مرحله آخر زمین لرزید و ابری به شکل قارچ مملو از خاک و خاکستر به آسمان رفت و در اندک زمانی بارانی سیاه رنگ آغشته به رادیو اکتیو باریدن گرفت.

قدرت تخریب این بمب معادل 20 هزار تن تی ان تی بود و فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث ایجاد گرمائی در حدود 4 هزار درجه سانتیگراد یعنی دو برابر نقطه ذوب آهن در عمق 600 متری زمین گردید. این گرمای سوزان هر چه را که در شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب قرار داشت کاملاً ذوب کرد و بقیه افراد باقیمانده در روزها و هفته های بعد جان خود را از دست دادند.
سه روز بعد از واقعه هیروشیما در 9 آگوست 1945 همان هواپیما این بار حامل بمب پلوتونیوم قوی*تری به نام مرد چاق Fat Man باند فرودگاه را به مقصد شهر کوکورا ترک کرد ولی به دلیل شلیک*های مداوم از طرف نیروهای ژاپنی و همچنین به خاطر ابر غلیظی که شهر را فرا گرفته بود از شهر کوکورا گذشت و عازم شهر صنعتی ناکازاکی با 270 هزار نفر جمعیت شد. بمب دوم نتوانست دقیقاً به مرکز شهر اصابت کند. بمب در حومه ناکازاکی فرود آمد و تعداد تلفات انسانی این بمب قوی از بمبی که در هیروشیما فرود آمد کمتر شد.
دو بمباران اتمی و اعلام جنگ شوروی علیه ژاپن در کنوانسیون یالتا در 8 آگوست 1945 سبب شد ژاپن در 14 آگوست 1945 خود را تسلیم نیروهای متفقین کند. یک روز بعد ژنرال کوروچیکو انامی وزیر دفاع و مخالف سرسخت تسلیم ژاپن با کارد تیزی به روش سامورائی سپوکو Seppoku خود را کشت.

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ